من از حجت نماهای اسلام میترسم+شعر
نوشته شده توسط : علی سرابی یاقوند (علیا)

غزل مثنوی #جوهرکلام

من از کسیکه نمیکند سلام میترسم

من از حجت نماهای اسلام میترسم 

من از آخوندی که پوشدلباس روحانی

ولی ندارد حرمت کلام میترسم 

من از عالمی که رعایت نمیکند

حد فاصل حلال و حرام میترسم

من از آخوندیکه مثل ابن ملجم  

می شود اسیر مکر قطام میترسم

من ازآشناییکه خلع لباس شده

ولی میدهد فتوای مدام میترسم 

من از کارگزاریکه بنام دینداری

دزدی هایش بوده بادوام میترسم 

من ازاستادی که دانشجویان دختررا

شب امتحان میشود غلام میترسم

من از کاسبی که به بهانه نرخ دلار

پیاز رابا فی طلاکرده ادغام میترسم

من از ماموری که از مجرمین گیرد

 رشوه ها مانندسهام میترسم 

من ازنماینده ایکه شب انتخابات 

میدهدبرنج وگوشت خام میترسم

من از دولتی که با کودتای لبخند

کارهایش بوده نافرجام میترسم

من ازفامیلی که وقت تنگدستی

قطع میکندصله ارحام میترسم

من ازدنیایی که مردمانش همه 

دارندخصلت خونآشام میترسم

من ازمردمیکه بااینهمه ظلم وجور

ندارندذوقی به ظهورامام میترسم 

من از روزگاری که عالمان وارسته

میخورندفحش ودشنام میترسم

من ازعاقبت کارعلیا که بی پروا

گویدحقیقت راباپیام میترسم

شاعر #علی_سرابی_یاقوند

#پایگاه_تحلیلی_خبری_لرپرس 



௹ ازحضور پر مهر شما بی نهایت سپاسگزارم௹

:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , مثنوی های جدید , بسته خبری , ,
:: برچسب‌ها: شعر جدید , سیاست , دین ,
:: بازدید از این مطلب : 737
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 8 آذر 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست